به نام خداوند هستی بخش.
چند سالی است که به لطف خدا سرگرم و دلخوش به دنیای حقوقخوانی ام. در این مدت هر آنچه از خوانده هایم را که به آوردگاه مباحثه با دوستان بردم یا در معرض نقد ایشان نهادم, برایم ماندگار شد و آنچه را از باب کاهلی یا بخل مکتوم داشتم از میان رفت. ایجاد این وبلاگ نیز برای ثبت خوانده ها و نظرهاست و امیدوارم آغازی باشد بر تداوم ماندگارها.
جان شیفته آوردگاه اندیشه و عمل است این یک عملگرای فطری ای است که اندیشه به او قوت می دهد. آن یک اندیشه ورزی است که کلمات بازیچه هایش هستند و عمل آرزوی دست نیافتنی اش...هر دو راستگو و نترس ...هر دو در صمیم جان با دروغ و ترس آشنا
و من بچه مسلمان که به تماشا نشسته ام نمی توانم از افزودن اکسیر ایمان به تقلاهای ارواح در شیشه حبس شده ی این اندیشمندان و عمل ورزان نیکو سرشت خود داری کنم...خود رومن رولان هم نمی توانست! او چندبار حتی نزدیک بود از فرط اشتیاق ی
دیریست قشون تا دندان مسلح کتاب های نخوانده، در کتابخانه ام اردو زده اند و مشتاقانه گوش به زنگ اشارتی هستند تا مجال یورش به سپاه جهل و نادانی را بیابند. اما عاقبت امروز یکی از سربازان شجاع و کاردان نظرم را به خود جلب کرد و به آوردگاه نبرد راه یافت. نام این جنگاور دلیر " هنر شفاف اندیشیدن" اثر رولف دوبلی است که توانست در سرزمین دستانم جای گیرد و با دیو جهل جمجمه ام بیاویزد و جراحات مهلکی بر اندام تنومند وی وارد آورد. به پایان این پیکار طاقتسوز صف
به نام خدای شنهای طبس
شهید آوینی:
« عصر تمدن غرب و سیطره ی روح سرمایه داری بر بشر به پایان رسیده و عالم در
محاصره ی حقیقت است ... حقیر این عرصه را آوردگاه مبارزه ای عظیم می بینم
که بین آدم و دعوات شیطانی نفس اماره اش درگیر است. آدم فریب خورده و از
بهشت حقیقت خویش هبوط کرده، اما دیگر توبه اش مقبول افتاده است و زود است
که بازگردد.»
من در فروپاشی تمدن غرب بیش تر به تحول درونی غربی ها امیدوارم
تا جنگی رو در رو که میان شرق و غرب و یا اسلام و غرب روی د
وردآورد
وردآورد یکی از قدیمترین مناطق غربی تهران که در غربیترین نقطه شهر تهران و در منطقه ۲۱ شهرداری تهران (به عنوان ورودی کلان شهر تهران) قرار گرفته است. واژهٔ ورد در پارسی باستان به چِمارهای گل و گل سرخ است و وردآورد به معنی آوردگاه گل سرخ است؛ و دلیل این نامگذاری وجود گلهای سرخ فراوانی بوده که در این محله میروئیده است.ورداورد از شمال با آزاد راه تهران کرج و از جنوب به شهر قدس از غرب به شهر گرمدره همسایه میباشد. مرز شرقی ان نیز رودخانه
با هبوط(نزول) آدم و همسرش به روی زمین،ابلیس هم آمد روی این کره خاکی که جنگ دائمی خودش را با آدم و نسلش ادامه دهد.
ابلیس ظاهرا دست تنها هم نبود،یک عده از هم طائفه ای ها و هم نسلش را هم بسیج کرد تا گاز انبری خیل آدم و آدمیان را لوله کنند !آدم و حوا بعد اخراج از بهشت و با عنایت الهی شروع کردند به استغفاراز رفتار خودشان و بالاخره توبه آنها پذیرفته شد.فرزندانی از آنها متولد شد و از آن فرزندان،فرزندانی دیگر...و ابلیس این بار سراغ اولاد آدم رفت و بالاخره
این که هر احمقی نوشتن تواند نه تنها نوشتن بلکه اندیشین را تباه خواهد کرد!
نیچه
روزگاری نوشتن در دسترس همه نبود، نه کاغذ به این شکل در دسترس بود، نه سواد سهل الوصول بود!
"سواد" کالایی "لوکس" و مختص اغنیا جامعه بود. نوشتن اگر در کار بود باید روی پوست آهو یا پاپیروس انجام می شد و پر زحمت بود.
تکثیر کتاب ها با زحمت زیاد و با گرفتاری همراه بود.
همین مساله باعث شده بود برای هر موضوع پیش پا افتاده ای انسان دست به قلم نبرد و این زحمت را به خودش هموار
اگر دموکراسی های اروپایی را با جامعه مدنی، انتخابات، تحزب و اتحادیههای صنفی بشناسیم، رکن اصلی دموکراسی آمریکایی تسلط استبداد اکثریت و غلبه تمایلات عمومی بر خواستههای صنفی، طبقاتی و گروهی و حتی حزبی است.
تمایلات عمومی عرصه بروز و ظهور مصرف و سبکزندگی است. در این صورت از دموکراسی، آرمانهای مدرنیته از طریق زندگی روزمره پیگیری میشود. ورزش و بهویژه ورزشهای جهانی شده همانند فوتبال مهمترین آوردگاه ترویج دموکراسی در جهان هستن
(نیمهشبها؛ حوالی ترمینالهای تهران)
حسام حسینزاده
نخستینبار حدود دو سال پیش بود که در گفتوگویی دوستانه متوجه شدم دانشجویانی که تابستانها برای یافتن کار از شهرستانها به تهران میآیند، تا زمان یافتن کاری با سرپناه، شبها را حوالی ترمینالها و در اتوبوسهای تندروی شهری به صبح میرسانند. شنیدن خاطرات این شبگردیهای جسورانه شورانگیز بود. بهنظرم جالب میآمد؛ حتی میتوانست شاعرانه هم باشد. شبی تا صبح در نوسان میان ترمینال
کتاب دوم از مجموعه «روزی روزگاری قاسم سلیمانی» با عنوان «نبرد سید جابر»_اردیبهشت تا تیر 1361 به روایت سردار سرلشکرحاج قاسم سلیمانی _ به همت عباس میرزایی گردآوری و تدوین شده و توسط نشر یا زهرا (س) چاپ و منتشر شده است. «روزی روزگاری قاسم سلیمانی» عنوان مجموعهای از کتابهاست که نشان میدهد حاج قاسم سلیمانی نیروهای تحت امرش را چگونه در میدان جنگ و در سختترین شرایط هدایت میکرد و فاش میکند که این فرمانده جوان، در نبود همکاری مسئولین منطقه
بسمه تعالیان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم (رعد 11)نمایش عظیم حماسه حضور کم نظیر مردم شریف و عزیزمان در حوزه انتخابیه بار دیگر چهره پرنشاط و پرصلابت مردم منطقه را در معرض قضاوت همگان گذاشت .آفرین به تلاش و غیرت و حمیت شما مردم همیشه در صحنه و تبریک و شاد باش صمیمانه به همه شما عزیزان و سروران چه آنانی که به من حقیر رای دادند و چه عزیزانی که در سطح حوزه انتخابیه به بنده رای نداده اند. عرصه انتخابات میدان هنرنمایی مردم آگاه و و آزاده
ر حوالی بساط شیطاندیروز شیطان را دیدمدر حوالی میدان بساطش را پهن کرده ،فریب می فروختمردم دورش جمع شده بودند ،هیاهو می کردند و بیشتر می خواستندتوی بساطش همه چیز بود:غرور،حرص،دروغ و خیانت ،جاه طلبی و قدرتهر کس چیزی می خرید و در ازایش چیزی می دادبعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند و بعضی پاره ای از روحشانبعضی ها ایمان می دادند و بعضی ها آزادگی شان راشیطان می خندید و دهانش بوی گند جهنم می دادحالم را بهم می زد دلم می خواست همه ی نفرتم را توی صورت
چهل و یک سال است که تمامی قدرتهای مطرح جهان با تمامی توان به انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن تاختهاند و هیچ فرصتی را برای مقابله با ایران اسلامی از دست ندادهاند و آنچه به دست آوردهاند، تقریباً هیچ بوده است.
«حسین شریعتمداری» در یادداشتی نوشت:
خدای مهربان بر درجات مرحوم علامه محمدتقی جعفری بیفزاید. آن مرحوم در یکی از جلسات پنجشنبه شبهای خود که در منزل شخصی ایشان (خیابان زیبا-کوچه حاج قاضی) تشکیل میشد، داستان زیر را از قول «فلیس
خدای
مهربان بر درجات مرحوم علامه محمدتقی جعفری بیفزاید. آن مرحوم در یکی از جلسات
پنجشنبه شبهای خود که در منزل شخصی ایشان (خیابان زیبا-کوچه حاج قاضی) تشکیل
میشد، داستان زیر را از قول «فلیسیته روبر دولامنه» نویسنده، فیلسوف و کشیش
فرانسوی قرن هجدهم نقل میکردند که با تلخیص و اندکی دستکاری در متن (بدون تغییر
در محتوای آن) نقل میشود:
آن روز، قورباغهها دیرتر از همیشه به برکه محل
سکونت خود بازگشته بودند. پاسی از شب گذشته بود و اولین
پایگاه «حیات طیبه» مروری میکند بر کتابهای خاطرات، رمانها و روایتهایی که سعید جلیلی به مناسبتهای مختلف به آنها اشاره و خواندن آن را توصیه کرده است.
مدت زمان تقریبی مطالعه:10 دقیقه و 43 ثانیه
وقتی مهتاب گم شد
کتاب وقتی مهتاب گم شد تالیف حمید حسام شرح زندگی سردار شهید علی خوشلفظ و روایتی عینی از یک واقعهی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد قصه نیست. داستانپردازی و اسطوره سازی ه
بِرَنج نیست، به کیسۀ برنجه
تا مدت ها پیش، تولید برنج و رساندن آن به دست مصرف کنندۀ نهایی، به رنج و زحمت زیادی انجام میشد. امروزه اما با گسترش دستگاه ها و ماشین آلات صنعتی، رقابت در این عرصه به میزان قابل توجهی گسترده و چالش برانگیز شده است. فراگیر شدن امکان های فروش (سایت، فروشگاه، مغازه و دلال)، دگرگونی های گسترده ای را در زنجیرۀ تامین برنج ایجاد کرده اند که خود زمینه ساز ایجاد دگرگونی در نگرش و شیوۀ تولید و پخش تولیدکننده های برنج شده است.
برنج در آمریکا
این مقاله به تحلیل جایگاه و اهمیت برنج در زندگی و صنعت مردم آمریکا می پردازد. هم چون یکی دیگر از مقاله های پیشین، تولید برنج، مصرف برنج و جایگاه برنج در اقتصاد آمریکا، از محورهای اصلی این مقاله خواهند بود.
آمریکا و کشاورزی
آمریکا کشوری است بزرگ و صنعتی که جمعیتی بیش از 320 میلیون نفر را درون خود جای داده است. با این حال، تنها 1.5 درصد از جمعیت این کشور در صنعت کشاورزی مشغول هستند و سهم این صنعت از تولید ناخالص داخلی، از 1.2 درصد تجا
سرمربی تیم ملی تکواندو زنان گفت: پس از پشت سر گذاشتن چند مرحله انتخابی در نهایت تیم خوبی برای تکواندو زنان را تشکیل دادیم که تلفیقی از تجربه و جوانی است.
بخش گروه رزمی مجله خبری ورزشی اسپورت استار
به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از روابط عمومی فدراسیون تکواندو، تیم ملی تکواندو زنان کشورمان در سالی که گذشت حضور در مسابقات جهانی را با کسب مدال نقره دختر 17 ساله تکواندو به پایان رساند تا سومین مدال تاریخی زنان در این رویداد کسب شود و بعد از آ
«تذکرهٔ اندوهگینان» نوشتهٔ «حسامالدین مطهری» را نشر اسم در بهار ۱۳۹۶ برای اولین بار منتشر کرده است. صفحهآرایی، طراحی جلد و انتخاب جنس کاغذ برای این کتاب اولین چیزی است که مخاطب را جذب خودش میکند. طراحی جلد کتاب به مانند کتب خطی قدیمی، جنس کاغذ شبیه به کاغذ کاهی، و صفحهآرایی کتاب بسیار چشمنواز است. شروع کتاب با دو جملهٔ کوتاه از نویسنده همراه است: «تاریخ دروغیست در لباس حقیقت. و داستان سراپا دروغِ پر از راستیست.» این جمله بسیار شب
درباره این سایت